قهرمانان ما از قاب‌های شما بزرگ‌ترند

حضور و امدادرسانی مفاخر و مشاهیر ملی به آسیب‌دیدگان از بلایای طبیعی، چیزی عجیب و بیرون از انتظار نیست. اما وقتی پای تنگ چشمی رسانه‌داران خارج نشین به میدان باز می‌شود این اتفاق معمولی، ابعاد و جلوه‌های دیگری پیدا می‌کند.

قهرمانان ما از قاب‌های شما بزرگ‌ترند

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها – نورنیوز نوشت: تازه‌ترین محصول کارگاه‌های واقعیت تراشی رسانه‌های بیگانه، قاب‌سازی تحریف‌گرانه از چهره فرزندان افتخارآفرین ایران است. وقتی سیل نابه‌هنگام اخیر، منطقه آستارا در شمال غربی کشور را فراگرفت و خسارت‌های فراوانی به بار آورد، طیف‌های وسیعی از مردم به یاری هم میهنان سیل زده شتافتند. در میان این همیاران ملی، برخی از مفاخر ورزشی هم بودند که در مناطق آسیب‌دیده حضور یافتند و با امداد به سیل‌زدگان، به وظیفه انسانی و میهنی خود عمل کردند. این رویه، سلوک همیشگی قهرمانانی است که خود را وامدار مردم می‌دانند و به وقت مشقت و مصیبت، سراغ شان می‌روند تا پشتیبانی‌ها، حمایت‌ها و تشویق‌های ملت را در میادین ورزشی و هنری، با امدادرسانی‌های خود پاسخ گفته و جبران کنند. در چنین مواقعی طبعاً مردم قهرمان دوست، تصاویری از این حضور نیز در فضای مجازی منتشر می‌کنند. ماجرا تا اینجا چیزی بیرون از روال عادی نیست؛ اما وقتی پای تنگ چشمی رسانه داران خارج نشین به میدان باز می‌شود این اتفاق معمولی، ابعاد و جلوه‌های دیگری پیدا می‌کند.  مهندسان افکار عمومی در رسانه‌های بیگانه و “غوغا زیست”، خوب می‌دانند که از تصاویر امدادرسانی مشاهیر و مفاخر ملی چگونه استفاده کنند. اگر کسی که در تصویر است انتساب آشکاری به نظام داشته باشد برای آن تصویر کمک‌رسانی، قابی فراهم می‌کنند تا “ریاکاری و تظاهر” آن شخص برجسته شود. اما اگر تصویر مربوط به فردی باشد که به نوعی در وقایع مختلف زبان به اعتراض گشوده ، قاب دیگری برایش می‌سازند تا از او نماد یک چهره مبارز علیه حاکمیت نمایش داده شود. درست است که یکی از کارکردهای رسانه، بازنمایی واقعیت با استفاده از قاب‌گیری‌های متفاوت است اما، چنین قاب‌هایی فقط زمانی موجه و پذیرفتنی خواهند بود که منطق رسانه‌ای داشته باشند نه مقاصد و اغراض سیاسی. نفس حضور قهرمانان ملی در مناطق آسیب دیده از بلایای طبیعی، به خودی خود نشان دهنده انسجام و پیوند ملی ایرانیان است. با این حال کارگاه‌های قاب‌سازی رسانه‌ای خارج‌نشین، همین حضور انسجام بخش را کلنگی برای ایجاد گسل‌های اجتماعی و نمادی برای فعال بودن شکاف‌های سیاسی جا می‌زنند. برای این رسانه‌های “بحران دوست” فرق چندانی نمی‌کند که چه کسی در تصویر است؛ مهم آن است که چهره‌اش “قاب کردنی” باشد. یکی را قاب می‌گیرند تا از او چهره‌ای متملق و متظاهر فراوری کنند و دیگری را با تصویری کمابیش مشابه در قاب می‌برند تا از چهره‌اش نماد یک مبارز مردمی علیه نظم مستقر بسازند. مشاهیر و مفاخر ایرانی از قاب‌ها بزرگ‌ترند و منطق اقدام‌شان از اساس با منطق سیاست پردازان رسانه‌ای فرق دارد. پزشک و هنرمند و جهادگر و ورزشکار و دانشگاهی و نظامی و کنشگر اجتماعی و … خادمان بی‌منت میهن‌اند. به وقت بحران، تا زانو در مشکلات مردم فرومی‌روند و بار مصایب هم میهنان را به دوش می‌کشند؛ بی‌آنکه به قاب‌های رسانه‌ای، خصوصاً قاب‌هایی که از کارگاه های دسیسه‌گر بیگانه بیرون می‌آیند، نیاز داشته باشند. مفاخر ملی ما خدمت‌شان به خلق است و معامله‌شان با خدا. می‌توان به جرأت گفت که مطلقاً رغبتی به نمایشی شدن این فعالیت‌ها ندارند و دل‌شان به بازتاب این خدمات در رسانه‌های میهنی و داخلی هم رضایت نمی‌دهد چه برسد به رسانه‌های مغرض سیاسی‌کار و توطئه پرداز. خوش دارند بندگان بی‌نام خداوند در خدمت به خلق باشند و اگر قرار است در قابی بنشینند آن قاب، رضایت الهی و محبوبیت مرد است. سلامت سیاسی و صداقت رفتاری دارند تا آنجا که حتی اگر به چیزی انتقاد هم دارند، خدمات اجتماعی‌شان را در رهن آن نگرش‌های انتقادی قرار ندهند و حساب این دو حوزه را از یکدیگر جدا کنند. رسانه‌های معاند اما می‌کوشند در فقدان صداقت، قامت بلند قهرمانان ملی را در قاب‌های دلخواه خود جا دهند. قاب‌سازی و قاب‌گیری، کار امروز و دیروز آنها نیست. سال‌هاست در این کارگاه قاب‌سازی مشغول‌اند. به تاریخ معاصر ایران اگر بنگرید یک گالری بزرگ از این قاب‌های تفرقه افکن، پیدا می‌کنید. ایرانیان اما به این گالری همواره ظنین بوده‌اند و می‌دانند که قهرمانان‌شان در این قاب نمی‌گنجند.          پایان پیام/ت

دیدگاهتان را بنویسید